هشت تکنیک برای کسانی که فکر می‌کنند نوآور نیستند

تلاش برای نوآور بودن حداقل برای بیشتر افراد تقریباً ناممکن است.

خلاقیت تغییری نیست که بیشتر ما بتوانیم در یک چشم به هم زدن برای داشتنش اراده کنیم. کلید نوآور بودن نگاه کردن به مسئله از زاویه ای دیگر است. احتیاج مادر اختراع است پس به وجود آوردن مقداری احتیاج ساختگی به طور اتوماتیک خلاقیت ما را تحریک می‌کند.

این‌ها ۸ روش آسان برای روشن کردن موتور نوآوری شخصی شما هستند :

۱- تظاهر کنید که به تازگی پولتان تمام شده است.

داشتن گردش حساب پایدار عالی است ولی داشتن جریان پایداری از درآمد یا سرمایه مالی مناسب ممکن است فرصت‌های پس انداز کردن پول یا بهینه سازی فرآیندها را از بین ببرد. اگر شما پولتان را تمام کرده باشید چه کار می‌کنید؟ هر سناریوی ممکنی که به نظرتان می‌رسد را در نظر بگیرید و بهترین ایده‌ها را عملی کنید.

درست وقتی به بن‌بست رسیده‌اید و فکر می‌کنید انتخاب دیگری ندارید زمانی است که با بیشترین تعداد انتخاب‌ها مواجه خواهید شد.

۲- بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد را تصور کنید.

چه می‌شد اگر بزرگ‌ترین مشتری‌تان را از دست می‌دادید؟ اگر شغلتان را از دست می‌دادید؟ اگر صنعت شما از بین می‌رفت؟ یا اگر یک رقیب بسیار جدی وارد بازار شما می‌شد؟

جواب‌های شما می‌تواند فرصت‌های پیش‌بینی نشده‌ای را نمایان کند یا منجر به تغییرات در استراتژی کلیتان شود.

۳- بازی «چرا» را انجام دهید.

پنج «چرا» ابزاری استاندارد در جعبه ابزار آنالیز علت و معلول است. فرض این است که حداقل ۵ بار بپرسید «چرا» تا به دلیل اصلی یک خطا پی ببرید. ولی شما نباید برای رخ دادن یک خطا صبر کنید.

یک رویکرد یا عملی که الآن انجام می‌دهید را انتخاب کنید و از خود بپرسید چرا آن را انجام می‌دهید. سپس پرسیدن را ادامه دهید. هر چه بیشتر پس از یک جواب بپرسید «چرا؟» بیشتر ممکن است که به آن مسئله به روش جدیدی بنگرید.

۴- تظاهر کنید که کتاب قوانین گم شده است.

هر کسب و کاری قوانین نوشته و نانوشته ای دارد و هر کدام از ما نیز از قوانین خارجی و خود اجبار شده‌ای تبعیت می‌کنیم. ولی اگر اجازه نداشتید تا از روش‌های کنونی برای حل مسایل استفاده کنید چه می‌کردید؟

اگر دیگر مجبور نبودید تا از رییستان اجازه بگیرید چه می‌شد؟ اگر نمی‌توانستید برای گرفتن ابلاغیه به واحد منابع انسانی رجوع کنید چه می‌شد؟ اگر شریکتان نمی‌توانست از شما پشتیبانی کند چه؟ یا اگر می‌توانستید روشی که کارمندان را رشد می‌دهید عوض کنید؟

چند قانون را در ذهن خود بشکنید- به خصوص اگر قوانین مربوط به خودتان باشند. معمولاً یک قانون واقعاً یک «قانون» نیست. فقط روشی است که ما تا کنون کارها را از آن طریق انجام می‌دادیم.

۵- تظاهر کنید که فقط ۵ دقیقه برای حل یک مسئله زمان دارید.

سرعت نیز مادر نوآوری است. یک مشکل را انتخاب کنید و خودتان را مجبور کنید تا در زمان ۵ دقیقه یک تصمیم بگیرید. تصور کنید که فقط ۵ دقیقه وقت دارید تصمیم بگیرید که چگونه با یک معضل در گردش مالیتان برخورد کنید.

اگر مجبور بودید تا همین الآن تصمیم بگیرید چه می‌کردید؟ آسان است که سناریوهای مختلفی را آماده کنید و در انتخاب بین گزینه‌ها حیران شوید. تصمیم‌های برشی می‌توانند تصمیمات درستی باشند زیرا آن‌ها به قلب مسئله میانبر می‌زنند.

۶- ایده‌آل فکر کنید.

می‌خواهید یک فرآیند را بهبود ببخشید؟ عموماً رویکرد ما به پیشرفت نوعی دریافت درصدی است: هزینه‌ها را ۳ درصد کاهش دهیم یا ۴ درصد دوباره کاری را کم کنیم… ما تربیت شده‌ایم تا موفقیت‌های تدریجی بدست آوریم. ولی چه می‌شد اگر هدف شما کامل بودن بود؟ اگر چیزی باید کامل و بی‌نقص می‌بود چه باید می‌کردید؟

قبل از رسیدن به پایان یک دوره زمانی از بودجه از یک اپراتور نپرسیدیم که آیا ایده ای دارد که بتوان بهره‌وری را ۳ درصد افزایش داد. به جای آن به وی گفتیم: «چه می‌شد اگر می‌توانستی مطمئن باشی که ماشین تو هیچ‌گاه ناگهان خراب نمی‌شود؟ چه باید می‌کردیم؟ او یک ساعت تمام را صرف لیست کردن همه علت‌هایی که ممکن بود سیستمش را بخواباند کرد و سپس به روش‌هایی فکر کردیم که می‌توان هر کدام از آن‌ها را از بین برد.».

سپس ایده‌هایش را عملی کردیم: بسیاری از فرآیندها را تغییر دادیم، برنامه ناهار یک کارمند را تغییر دادیم تا بتواند وقتی که خط بیکار بود به عنوان تعمیرکار جایگزین عمل کند، استفاده از تعدادی از اجزا را افزایش دادیم…

هر چند به بی نقصی کامل نرسیدیم ولی طی ۳ ماه بهره‌وری به ۳۲ درصد رسید و بازگشت سرمایه (ROI) هزینه‌های اضافی به بیش از ۸۰۰ درصد رسید.

7- روشی روتین را با یکی دیگر جایگزین کنید.

متخصصین نوآوری آزمایش‌های مداوم را توصیه می‌کنند ولی فقط فکر کردن به یک تجربه نیز نیازمند میزان خاصی از خلاقیت است که ما اکثراً قادر به مدیریت آن نیستیم.

اگر شما نیز مثل بقیه افراد هستید یک کار یا فرآیند را انتخاب کنید که فکر می‌کنید خوب نتیجه می‌دهد. سپس از روی عمد آن را خراب کنید و ببینید چه اتفاقی می‌افتد. (البته چیزی را انتخاب کنید که هزینه مالی یا اثر مخرب روی روابط با مشتری نداشته باشد).

اولین کاری که شما هر روز انجام می‌دهید چک کردن ایمیل‌هایتان است. فردا یک ساعت تأمل کنید و ببینید چه می‌شود. حتماً حداقل یک مزیت در این صبر کردن مشاهده می‌کنید: کمی زودتر با کارمندان سرحال احوال‌پرسی می‌کنید، برخی وظایف را که به بقیه افراد کمک می‌کنند تا روزشان را بهتر بسازند انجام می‌دهید یا اینکه صرفاً به جای آنکه به ایمیل‌هایتان واکنش نشان دهید خودتان کنش انجام می‌دهید. آنچه که به درد می‌خورد را به کار بگیرید. آسان است.

۸- وارد میدان شوید و آزادانه وام بگیرید.

پیوند بین دو صنعت کمتر اتفاق می‌افتد چون ما نوعاً علاقه داریم تا در چارچوب‌های خود بمانیم. از رفتن به یک کارگاه عمل آوری غذا بیشتر یاد می‌گیریم تا گذراندن یک سال در کارگاه تولید کتاب خودمان. یکی از وکلا توضیح می‌دهد که چگونه شرکتش مشتریان را به وسیله چیزی که از یک خرده فروش موفق یاد گرفت می‌تواند لمس کند. یک تولید کننده تجهیزات سنگین هر ماه از یک کارگاه دیگر بازدید می‌کند تا برنامه‌های امنیتی خود را بهبود ببخشد. اگر کسی در جایی کاری را خوب انجام می‌دهد از آن وام بگیرید چون این برای کسب و کار شما نوآوری به حساب می‌آید.



موضوعات مرتبط: مدیریتیآموزشی

تاريخ : جمعه | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |